جدول جو
جدول جو

معنی مول گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

مول گرفتن(دِ گَ تَ)
فاسق گرفتن. با مردی به حرامی رابطه یافتن زنی. (یادداشت مؤلف). مردی را به نامشروع یار و همخوابۀ خود کردن زن، آبستن شده بودن به وجهی نامشروع. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مول شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
پیمان گرفتن، عهد گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
(صَ حَ گُ تَ)
مو گرفتن. مقابل موی دادن. رجوع به مو گرفتن و مو دادن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ خوَرْ / خُرْ دَ)
نادان و احمق داشتن. ابله و کانا داشتن
لغت نامه دهخدا
(رَ خوا / خا تَ)
کول کردن. رجوع به کول کردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ کَ دَ)
موی گرفتن. مقابل مو دادن. موی فرستادن عاشق به معشوق و در پاسخ از او موی گرفتن و موی دریافت داشتن. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به مو دادن شود
لغت نامه دهخدا
چون کسی عاشق زنی شود و بوصال او نرسد مو را در کاغذی پیچیده داخل صندوق (قوطی) گذارد و پیش معشوقه فرستد و غرض از آن اعلام ضعف و ضعیفی خود در محنت هجر است. اگر معشوقه هم مشتاق او باشد او نیز در جواب مو فرستد} وصف زلفش کی دل صد چاک را رو میدهد شانه با این ربط مو میگیرد و مو میدهد) (مخلص کاشی. بها)
فرهنگ لغت هوشیار
چون کسی عاشق زنی شود و بوصال او نرسد مو را در کاغذی پیچیده داخل صندوق (قوطی) گذارد و پیش معشوقه فرستد و غرض از آن اعلام ضعف و ضعیفی خود در محنت هجر است. اگر معشوقه هم مشتاق او باشد او نیز در جواب مو فرستد} وصف زلفش کی دل صد چاک را رو میدهد شانه با این ربط مو میگیرد و مو میدهد) (مخلص کاشی. بها)
فرهنگ لغت هوشیار
پیمان گرفتن پشت گرفتن عهده گرفتن از کسی پیمان گرفتن: من از او قول گرفتم که فردا به منزل ما بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول گرفتن
تصویر گول گرفتن
احمق دانستن ابله پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
گرز گرفتن (زورخانه) ورزش باستانی کردن بوسیله میل گردانیدن میلهای چوبین نسبه سنگین بدورشانه گبورگه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پیمان گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میل گرفتن
تصویر میل گرفتن
((گِ رِ تَ))
ورزش باستانی کردن به وسیله میل، گرداندن میل های چوبی سنگین به دور شانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
الحصول على المال
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
Cash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
encaisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
cobrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
kutoa fedha taslimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
получить наличные
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
Bargeld bekommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
зняти готівку
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
wypłacić gotówkę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
取现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
نقدی وصول کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
নগদ গ্রহণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
nakit almak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
prelevare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
현금을 인출하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
現金を引き出す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
למשוך כסף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
नकद लेना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
sacar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
ถอนเงินสด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
contant opnemen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
menarik uang tunai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی